من بارها دعا های تو را بر بالین بیماران شنیده ام .من پیش از این دستان گرمت را دیده ام که مهر بانانه بیمار را نوازش کرده اند .من بارها اشک های تو را هنگام اسمانی شدن بیمار دیده ام .من تو را میشناسم پرستار.

در این روزهای سخت که همه از یکدیگر گریزان اند تویی که مانده ای .به قلب حادثه زده ای و در خط مقدم خطر بیماران را درمان میکنی .من نامهربانی های شهر نسبت به شغل مقدس تو را دیده ام.و میدانم که ناجوانمردانه به تو تاخته اند و تو صبوری کرده ای و نباخته ای .دیدم که نزدیکان برخی بیماران بی هیچ بهانه ای در مرکز درمانی بر سرت فریاد زدند و تو سکوت کردی و امروز هم که هر کسی به فکر سلامتی خویش است باز این تویی که ایثارگرانه سلامتی ات را به خطر انداختی و ماندی تا سلامت بیمار را بازگردانی زیرا تو یک پرستاری و میان بسیار کسانی که رسالت خویش را فراموش کرده اند به سوگند پرستاری ات پایبند مانده ای .خوب میدانم وقتی خسته به خانه بازمیگردی چون از کانون خطر بازگشته ای همه از تو دوری میکنند .میدانم تنهاتر از همیشه ای اما فرشته صبور بگذار هر کس هر طور میخواهد فکر کند تو بمان و امید ببخش در روزهای نومیدی .

صدای گام هایت ارامش بخش است باش و با قلب مهربانت ارامشت را با مردم شهر قسمت کن

این روزها که بازار شایعه داغ است حقیقت مطلق در سرمای دروغ حضور گرم توست تویی که میشناسمت .میدانم داغدار همکارانی هستی که جانشان را فدای بیماران هموطن کرده اند و میدانم مطالبات و معوقات به حق تو برآورده و پرداخت نشده اما تو فرشته ای و فرشتگان تا قلب دیگران را شاد نکنند به ارامش نمیرسند.

این روزهای سخت سپری خواهند شد و روسیاهی بر سودجویانی خواهد ماند که نانشان را در خون بیماران فرو بردند و بلعیدند .شیطان صفتانی که به کودک و پیر و جوان

رحم نکردند این روزهای پر اضطراب خواهد گذشت و لباس مقدس تو همچنان سپید خواهد ماند .دستان پرتوان و قلب مهربانت را دعا میکنم و از خدا میخواهم نه ثروت و نه مقام فقط از او میخواهم انچه شایسته نام بزرگ توست را به تو ارزانی دارد؛ آمین